لباس کهنه دام که زمستان گرمای بدن حیوان را نگاه میدارد، در بهار از تنش بیرون میآید تا تابستانی خنک را پیش رو داشته باشد. البته این اصلاح پشم فقط بهنفع حیوانات نیست و انسانها را هم به نان و نوا میرساند. در گذشته اهمیت این پشمچینی خیلی بیشتر از الان بوده است و پشمهایی را که از تن آنها جدا میکردند به کارخانههای پشمشویی و پشمریسی میفرستادند تا از دل آنها نخ قالی و پارچه پشمی تولید شود.
از سوی دیگر این محصول یکی از تولیدات مهم مشهد و خراسان به حساب میآمد و همه دامداران در این ایام به دنبال این بودند که تن دامهایشان را سبک کنند و درآمدی هم در جیب بگذارند. ازآنجاکه فصل پشمچینی فرا رسیده است، بهسراغ ماجراهای پشم در گذشته مشهد رفتهایم.
در گذشته مشهد، بازار مهم پشم خراسان به حساب میآمد و طبق اسناد سال۱۳۲۹قمری در این شهر، سالانه حدود ۴۵۰تن پشم تولید و نزدیک به ۶۰درصد آن به روسیه صادر میشد. در بهار پشمی را که از شهرهای تربتحیدریه، هرات، نهبندان و زیرکوه میرسید تصفیه میکردندتا برای صدور به خارج از ایران بستهبندی شود.
در کنارش پشم مورداحتیاج صنایع پشمی مشهد از مراکز گلهداری تربتحیدریه، درگز، کلات، دامنههای هزارمسجد، ایلات کرد و ترکمن، ایلات شمال بجنورد، خواف، سرخس، ایلات چادرنشین جام و تایباد جمعآوری میشد و بهمصرف کارخانههای آن میرسید.
ظاهرا پشمی که از شهرهای تربتحیدریه، تربتجام و کلات میرسیده از نوع سفید و مرغوب و مقدار آن کمتر و قیمتش گرانتر بود و پشم نواحی سرخس رنگهای مختلف داشت و بهخاطر داشتن مواد زائد داخل آن، از پشمهای نامرغوب بهحساب میآمد. البته این پشم ارزانقیمت بیشتر موردپسند عامه مردم بود که با مشکل نداری دستوپنجه نرم میکردند؛ عدهای نیز برای قالیبافی از آن استفاده میکردند. در آنزمان مرغوبترین و گرانترین پشم مربوط به منطقه «زیرکوه» قائن میشد.
این پشم وقتی به مشهد میرسید، شسته و خشک میشد و سپس آن را حلاجی میکردند و میریسیدند تا از آن در نساجی و قالیبافی استفاده شود. وجود این فرایند بهمرور باعث بهوجود آمدن کارگاهها و کارخانههای متعددی در این شهر شد و نساجی و قالیبافی در آن رونق گرفت. در این مسیر ابتدا کارخانههای پشمشویی، سپس کارخانههای حلاجی و در نهایت کارخانههای ریسندگی پشم مقدمات بافندگی و نساجی را فراهم کردند.
ریسندگی پشم به صورت سنتی در روستاها
نخستین گامی که برای استفاده از پشم باید برداشته میشد، شستوشوی پشمهای چیدهشده بود تا هم رنگ باز کنند و هم از آلودگیها پاک شوند. این کار کیفیت محصول را هم بالا میبرد و شاغلان صنعت پشم میتوانستد محصولشان را با قیمت بالاتری بفروشند. نخستین کارخانه پشمشویی مشهد از شوروی خریداری شد. شرکت سهامی پنبه، پشم و پوست با نماینده تجاری دولت شوروی در سال۱۳۱۵خورشیدی قراردادی بست که بر طبق آن، این نمایندگی ماشینآلات فرعی، قطعات و لوازم یدکی را وارد و کارخانه پشمشویی را برپا کند و آن را به مشهدیها تحویل دهد.
خینعرب بهواسطه داشتن زمینهای گسترده و آب فراوان گزینه مناسب این طرح بود تا مهندسان روسی کارخانه و ساختمان آن را طراحی کنند. شرک سهامی تجارتی خراسان ماشینآلات خریداریشده را در اختیار گرفتند و برای نگهداری آنها انبار پشم شرکت تضامنی نصیرزاده را اجاره کردند. محل کارخانه پشمشویی معلوم و عملیات ساختمانی آن نیز روبهپایان بود که حرف از ساخت چند کیلومتر جاده فرعی شوسه برای تردد به محل کارخانه به میان آمد.
مالکان زمینهای زراعی بحرآباد، اما راضی به ساخت این جاده نبودند و مانع آن شدند. این مخالفتهای داخلی باعث شد کارخانه پشمشویی با وجود لوازم و ساختمان آن تأسیس نشود. درآمدی در کار نبود؛ از سوی دیگر اجاره انبار وسایل، ماهانه هزار ریال خرج داشت.
مسئولان امر برای رهایی از این خرجتراشی دستگاه لکوموبیل را در سال۱۳۱۸ به بنگاه برق مشهد و یک دستگاه چرختراش را به اداره کارپردازی املاک فریمان فروختند. با فروش دستگاهها تأسیس این کارخانه منتفی و دیگر وسایل آن با اقساط بیستساله به شرکت سهامی نخریسی فروخته شد. البته درست است که این صنعت پایه در مشهد پا نگرفت، حلاجیها و کارگاههای متعدد پشمزنی توسط بخش خصوصی تأسیس شد.
ریسندگی پشم به صورت سنتی در روستاها
اگر کارگاهها و کارخانههای حلاجی در مشهد شکل نمیگرفتند، خبری از رونق کارگاههای قالیبافی نبود تا پشم خام را به محصولی قابلاستفاده تبدیل کنند. داریم از کار کارگاههایی حرف میزنیم که مواد اولیه قالیبافهای شهر را تأمین میکردند. هدف این کارگاهها باز کردن الیاف و تمیزکردن و مخلوطکردنشان با هم بود.
ابتدا کارگاهها کوچک بودند ولی هرچه نیاز شهر بیشتر شد، این فضاهای کوچک به سوی کارخانهشدن پیش رفت. طبق آمار، تا حدود سالهای۱۳۴۲ خورشیدی تعداد ۲۵۰حلاج قدیمی در مشهد کار میکردند که بیشتر در کوچه «سیاهآب»، معروف به «بازارحلاجها»، و عدهای در محله «نوغان» خیابان «طبرسی» فعال بودند. در این زمان هفت کارخانه پشم نیز در مشهد فعال بود که چهار کارخانه به خانواده حسنزاده تعلق داشت و سه کارخانه دیگر متعلق به حسن حلوائی، ابوالقاسم احمدیان و ابوهادی بود. کارخانه حلاجی ابوهادی در میدان عدالت کنونی، ۴۵۰مترمربع وسعت و سی کارگر داشت.
کارخانه حلاجی پشم خراسان متعلق به رجبعلی حسنزادهتربتی در کوچه سیاهآب طبرسی باوسعت ۲۴۰متری و بیست کارگر، با یک ماشین ولف و سه ماشین کاردینگ، پشم تولید میکرد. کارخانه حلاجی حاجغلامرضا حسنزاده در سال۱۳۴۰خورشیدی در انتهای پایینخیابان شروعبهکار کرد و پنجاه مترمربع بیشتر نبود و با دو ماشین ولف و کاردینگ زندگی شش کارگر را تأمین میکرد. کارخانه دیگر حسنزاده نیز در سال۱۳۳۵ با وسعت ۱۲۰متر و ۱۰ کارگر در خیابان «نادری» قرار داشت. این کارخانه نیز یک ماشین ولف و سه ماشین کاردینگ داشت.
کارخانه حلاجی حاجمحمدحسن حسنزاده در انتهای «پایینخیابان» در سرای اردکانیان بود. این کارخانه از سال۱۳۳۷ فعالیتش را با چهار دستگاه حلاجی شروع کرد و ۱۰ کارگر داشت. کارخانه حلاجی حسن حلوائی نیز در سال۱۳۳۸ برپا شد و با یک سازه ۹۶متری و چهار دستگاه حلاجی، هشت کارگر بر سر سفره آن نشسته بودند. کارخانه حلاجی احمدیان با وسعت ۲۵۰مترمربع در سال۱۳۳۳خورشیدی در میدان «عدالت» ساخته شد و با ظرفیت ۱۴۰۰کیلو پشم، بیست کارگر در آن مشغول شدند.
کارخانه اتحاد حلاجی پشم نیز در کوچه «میر» قرار داشت که در سال۱۳۳۷خورشیدی سیزده کارگر داشت. بسیاری از کارگاههای حلاجیها نیز در کاروانسرای جنب کارخانه پشمپاککنی «دروازدهقوچان» در کوی پاسبانها و کوی زابلیها قرار داشتند. شهرداری در مهر۱۳۴۶خورشیدی جلوی ادامه فعالیت آنها را گرفت. بیشتر این کارگاهها زمانی خارج از شهر بودند و بهمرور به بافت شهری افزوده شدند و آلودگی زیاد آنها ساکنان اطراف آن کارگاه را آزار میداد. همین مسئله باعث تعطیلی آنها در سالهای ۱۳۴۶ و ۱۳۴۷ شد.
ریسندگی پشم به صورت سنتی در روستاها
کارخانههای پشمریسی حلقه سوم صنایع پشمی بودند. در دوره قاجار پشمریسی سنتی و دستی بود. نخستین تجربه استفاده صنعتی و کارخانهای از پشم در مشهد در اوایل دوره رضاشاه اتفاق افتاد. کارخانه پشمبافی «وانکهوس» در سال۱۳۰۴ آغازگر این فعالیت بود. تجارتخانه روبرت وانکهوس، هشتاد سال پیشازاین در هامبورگ تأسیس شده بود.
آدولف فرانک به نمایندگی از این تجارتخانه، در مرداد سال۱۳۰۱ خورشیدی به مشهد آمد تا شعبهای در این شهر دایر کند. سه سال طول کشید تا امتیاز دایرکردن کارخانه پشمریسی در مشهد صادر شود ولی مسئله واگذاری زمین به خارجیها، راهاندازی آن را چند سال دیگر به تأخیر انداخت.
آن زمان امتیاز ریسیدن نخ پنبه در همه ایران در انحصار ورثه صنیعالدوله بود و وزارت فلاحت و تجارت و فواید عامه در سال۱۳۰۶خورشیدی به وزارتخارجه اعلام کرد که کمپانی وانکهوس مجاز است با رعایت مقررات عمومی و قوانین مملکتی از کارخانه پشمریسی مشهد استفاده کند، اما باید ملتزم باشد که بههیچوجه به ریسیدن پشم اقدام نکند. با این شرط و شروط، این کارخانه پس از ضرر بسیار در سال۱۳۱۲خورشیدی تعطیل شد و ملکان هارطونیان، تاجر ارمنی مقیم مشهد، آن را خرید و دوباره آن را دایر کرد. البته این شروع تازه هم چندروزی بیشتر تا تعطیلی فاصله نداشت.
آنزمان این کارخانه نخهای نمره سه تا هفت را که مخصوص قالیبافی بود، تولید میکرد و بهواسطه کسادی بازار قالیفروشی، پشمریسی هم تعطیل شد. هارطونیان تصمیم گرفت بخشی از این کارخانه تعطیل را به پارچهبافی تبدیل کند. این تصمیم، کارخانه را از ورشکستگی نجات داد.
نخهای پشمی این کارخانه به مصرف قالی میرسید و به خارج نیز صادر میشد. این کارخانه مهمترین پشمریسی و بافندگی مشهد بود که بهدلیل گرانی پشم در سال۱۳۱۹خورشیدی تعطیل شد. این کارخانه اولین نمونه سرمایهگذاری تجار بخشخصوصی در زمینه صنعت پشمبافی و پارچهبافی مشهد بود.
در دوره پهلوی دوم نیاز به خامه برای قالیبافی افزایش یافت و همیننیاز باعث تأسیس کارخانههای بیشتر ریسندگی در مشهد شد. این کارخانهها مواد اولیه صنعت قالیبافی را تولید میکردند. در این زمان، چهار کارخانه قدیمی ریسندگی پشم پولادین با ظرفیت سیصد کیلو خامه، ابوهادی با تولید پانصد کیلو خامه، کوهستانی با تولید ۲۵۰ کیلو و هوشیار با تولید ۲۵۰ کیلو مشغول به فعالیت بودند. در سال۱۳۵۱خورشیدی پنج کارخانه مدرن هم در شهر مشهد وجود داشت. شرکت نسبی و تولید برادران دانشی که در سال۱۳۴۶خورشیدی به راه افتاد، در خیابان ۲۵شهریور قرار داشت.
شرکت سهامی خاص تولیدی بازرگانی خراسانیان نیز با مدیرعاملی حاج غلامرضا عبدالهیان و با شراکت حاجمحمود عبدالهیان در سال۱۳۳۹خورشیدی دایر شد. این کارخانه در یک زمین هفتهزارمتری در میدان عدالت واقع بود. شرکت نسبی تولید حسنزاده اصفهانی و پسران در سال۱۳۵۱خورشیدی در خیابان «مصلی» قرار گرفته بود.
شرکت نسبی محمودجواد رضائیان و پسران هم با مدیرعاملی یکی از پسران در سال۱۳۴۷ تولید خود را شروع کرد و تعداد هفتاد کارگر در دو شیفت در آن کار میکردند. کارخانه تولید و ریسندگی پشم خراسان نیز متعلق به حاججواد ضیایی بود که در سال۱۳۴۳خورشیدی تأسیس شد. خیابان «گاراژدارها» میزبان این کارخانه بود و روزانه یک تن خامه تولید میکرد.
شرکت پشمبافی توس نیز یکی دیگر از مهمترین کارخانههای پشمبافی مشهد بود که در آخرین سالهای دوره پهلوی تأسیس شد. این کارخانه در سال۱۳۵۵ با هدف تولید پارچه سنگین بافت دابی و ژاکارد با ظرفیت ۲ میلیون مترمربع پایهگذاری شد. این کارخانهها نشان میدهد که در این دوره گرایش به تکمیل حلقه تولید این صنعت وجود داشت.